پارساپارسا11 سالگیت مبارک

دلنوشته مامان

سرماخوردگی

ستاره زندگی من چند روزی سرماخورده بود، الهی مامان بمیره که کوچولوی نازم تب... خیلی نگرانت بودیم. وقتی توی اغوشم بودی وشیر میخوردی وگرمای تنت رو حس میکردم نمی دونی مامانی چه ی داشت عزیزدلم... دوبار دکتر رفتیم اخه تبت قطع نمیشد اما خداروشکر گذشت اماهنوز از بینی کوچولوت اب میاد...
27 آذر 1393

سالگرد عشق

عزیزمامان سلام. ببخشید که دید به دیر به وبلاگت سر میزنم... عزیزکم چند روزه پیش پنجمین سالگرد ازدواج من وبابایی بود. باباامیر با یه دسته گل خوشمل و هدیه منو سوپرایز کرد. بعدشم سه تایی رفتیم کیش، هتل مریم.  اونجا خیلی خوب بود، از خیلی قبل برنامه کیش داشتیم اما از کوچولویی تو میترسیدیم که اذیت شی... اما خدارو شکر خیلی بهت خوش گذشت مخصوصا کنار دریا... گل کوچیکم توی هتل به خاطر شما مجبور بودیم از این پله ها بالا وپایین بریم اخه اگر با اسانسور میرفتیم دیگه پیاده نمیشدی.. بالا... پایین...   یق   ...
27 آذر 1393
1